پیراشکی به شکل ماهی
دختر گلم دیروز هوس پیراشکی کرده بود. وقتی به یاد خمیر درست کردن و خرابکاری آوین افتادم می خواستم براش سنبوسه درست کنم که راحت و بی دردسره ولی شوهری از اون ور صداش دراومد که منم دلم پیراشکی میخوادوبعدشم بهم قول داد حتما کمکم می منه وسر آوین جونی رو گرم می کنه تا سراغ آرد و خمیر و خلاصه آشپزخونه نیاد. ولی همین که داشتم خمیر و درست می کردم همسایه ها زنگ زدن و گفتند موتورخونه خرابه. از اونجایی هم که شوهر جونی مدیر ساختمان تشریف دارن بدو بدو رفتن و قولشون یادشون رفت.من موندم و آوین و البته خمیر نصفه کاره. کلی با هم دعوا کردیم آخرشم آوین گفت اگه پیلاشکی(منظور همون پیراشکی) منو مثل ماهی عیدم درست کنی می بخشمت.شوکه شدم چی بهش بگم. خلاصه پیراشکی آماده شد و همون لحظه شوهری هم اومد. وقتی پیراشکی آوینو دید یه ساعت خندیدو گفت این نهنگه یا ماهی؟ ولی بر عکس ظاهرش خیلی خوشمزه شده بود.
اینم عکساش:
این وسطی رو هم خودش درست کرده .